صخره نجات ایران

صخره نجات ایران
عیسی‌ بدو گفت‌: “ من‌ قیامت‌ و حیات‌ هستم‌. هر که‌ به‌ من‌ ایمان‌ آورد، اگر مرده‌ باشد، زنده‌ گردد. و هر که‌ زنده‌ بود و به‌ من‌ ایمان‌ آورد، تا به‌ ابد نخواهد مرد. آیا این‌ را باور می‌کنی‌؟ ”(یوحنا باب ۱۱ آیه ۲۵ تا ۲۶)

۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

تنها واقعیت تاریخی که سرنوشت و ابدیت شما را رقم خواهد زد

قیام عیسی  مسیح
  
چون سبت گذشته بود، یعنی در ساعت شش بعد از ظهر روز شنبه، همان زنانی که شاهد مصلوب شدن عیسی بودند (مرقس ۱۵: ۴۰)، عطریات و روغن‌های معطر خریدند و آماده کردند تا پیکر عیسی را بیشتر تدهین کنند (لوقا ۲۳: ۵۶). هنگامی که زنان به مقبره رسیدند، دیدند که آن سنگ بزرگ غلطیده و کنار رفته است. طبق متی ۲۸: ۲-۴ زمین لرزه‌ای رخ داده بود و فرشته‌ای از آسمان سنگ را غلطانیده بود. نگهبانانی که مامور محافظت از مقبره بودند، از ترس او به لرزه در آمده، مثل مرده گردیدند (متی ۲۸: ۴). فرشته‌ای که به صورت مرد جوانی ظاهر شده بود، بر روی سنگی، در سمت راست درگاه مقبره نشسته بود. زنان ترسیدند زیرا که صورتش مثل برق بود (متی ۲۸: ۳). طبق لوقا ۲۴: ۴، فرشتۀ دیگری نیز آنجا حضور داشت، اما متی و مرقس به او اشاره نمی‌کنند. فرشتگان به زنان گفتند: «چرا زنده را از میان مردگان می‌طلبید؟ (لوقا ۲۴: ۵). او برخاسته است... پیش از شما به جلیل می‌رود... چنانکه به شما فرموده بود» (مرقس ۱۴: ۲۸؛ لوقا ۲۴: ۶-۷). زنان از قبر گریختند. ابتدا به کسی هیچ نگفتند. اما بعدا از دستور فرشته اطاعت کرده ، رفتند تا ماجرا را به شاگردان بازگو کنند (متی ۲۸: ۸). 

او برخاسته است! از آفرینش عالم به اینسو، هرگز واقعه‌ای مهم‌تر از برخاستن مسیح از مردگان وجود نداشته است. اگر مسیح از مردگان بر نخاسته بود، نه مذهب مسیحیت وجود می‌داشت و نه مسیحیانی  و برای انسان نیز نجاتی وجود نمی‌داشت (اول قرنتیان ۱۵: ۱۷-۱۹) و کل مسیر تاریخ تماما متفاوت می‌بود. مهم ترین پایه و بنیان ایمان مسیحی ، مرگ و قیام عیسی مسیح می باشد  عیسی با زنده شدن خود، سند نهایی و مطلقی ارائه داد تا ثابت کند که پسر خدا است. خدا خود به زمین آمد و آخرین دشمن یعنی موت را شکست داد (دوم تیموتائوس ۱: ۱۰) و راه آسمان را به سوی انسان گشود. برخی از منکران خدا سعی دارند بگویند که مسیح هرگز برنخاسته و این صرفا افسانه‌ای است که شاگردان ابداع کردند. اما ایشان در اشتباهند. رستاخیز عیسی واقعیتی تاریخی است. چگونه این را می‌دانیم؟  پیش از هر چیز، قبر خالی بود . هیچکس منکر این امر نیست. اگر عیسی زنده نشده بود، بر سر جسدش چه آمده بود؟ سربازان رومی از مقبره محافظت می‌کردند. برخی از یهودیان می‌گویند که پیکر عیسی را شاگردان دزدیدند، اما این امر با وجود سربازان رومی در محوطه مقبره غیر ممکن بود. به علاوه شاگردان عیسی را واگذاشته بودند و از ترس یهودیان خود را پنهان کرده بودند (یوحنا ۲۰: ۱۹). در ضمن، اگر جسد دزدیده شده بود، یهودیها و رومیها حتما به دنبال آن می‌گشتند. یهودیها حتما به دنبال مدرکی بودند تا ثابت کنند که عیسی زنده نشده است (متی ۲۷: ۶۴)؛ پس به نفعشان بود که جسد او را بیابند! اما پیکر او در هیچ جا یافت نشد. 

دلیل دوم برای زنده شدن عیسی این است که او بعد از قیامش، بر بسیاری ظاهر گشت. وی در یک موقعیت، به زیاده از پانصد برادر ظاهر شد (اول قرنتیان ۱۵: ۶)، و بسیاری از ایشان، هنگامی که پولس بیست و پنج سال بعد رسالۀ خود را به قرنتیان می‌نوشت، همچنان زنده بودند. اینها همه شواهد قیام مسیح بودند.
دلیل سومی که به ما ثابت می‌کند که مسیح از مردگان برخاسته است، تحول و دگرگونی حیرت آوری است که در زندگی آن یازده شاگرد ترسو و بی وفا ایجاد شد. ایشان گریخته و خود را مخفی کرده بودند. اما هنگامی که عیسای قیام کرده را دیدند، کاملا دگرگون گشتند و از شادی و قدرت روح‌القدس پُر شدند (یوحنا ۲۰: ۲۲؛ اعمال رسولان ۲: ۴). دلیل دیگری برای توضیح این تغییر خارق العاده در زندگی شاگردان وجود ندارد. تنها مسیح برخاسته از مردگان می‌توانست چنین تغییری به وجود آورد. اما نه تنها تغییری در آن یازده شاگرد پدید آمد، بلکه به تدریج در سایرین نیز تحولی به وجود آمد. پولس رسول بر سر راه دمشق، عیسای قیام کرده را ملاقات نمود و زندگی اش به کلی تغییر یافت (اعمال رسولان ۹: ۱-۹، ۱۷: ۲۰). میلیون‌ها مسیحی دیگر در سراسر تاریخ، مسیح قیام کرده را شناخته، زندگی‌شان‌ از روح‌القدس پُر شد. ما می‌دانیم که مسیح برخاسته است، زیرا که در درون قلب ما زندگی می‌کند.
 
معنی رستاخیز مسیح چیست؟ معنی آن از این قرار است: مسیح بر مرگ پیروز گشت. او قادر است ما را از موت نجات دهد. وی پسر خدای زنده است و امروز در دل هر ایمانداری زندگی می‌کند. «من همیشه با شما خواهم بود تا انقضای عالم» (متی ۲۸: ۲۰). بنابراین بگذارید که از حکم او اطاعت کرده، «در تمام عالم برویم و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنیم» .
    عیسی بر پیروانش ظاهر می‌گردد  

پطرس قبر خالی را می‌بیند ؛ زنان، بعد از آنکه قبر را خالی یافتند و دو فرشته را دیدند، اولین کاری که کردند، این بود که نزد یازده شاگرد عیسی رفته، گفتند که جسد وی ناپدید شده است (یوحنا ۲۰: ۲). ابتدا شاگردان گفتۀ زنان را باور نکردند. اما پطرس تصمیم گرفت که خود شخصا رفته، قبر را ببیند. وی یوحنا را همراه خود برد (یوحنا ۲۰: ۳-۸). ایشان کفنی را که پیکر عیسی در آن پیچیده شده بود، دیدند، اما جسد آنجا نبود. پطرس شگفت زده شد و نمی‌توانست درک کند که چه اتفاقی افتاده است. وی کماکان درک نمی‌کرد که عیسی می‌بایست از مردگان برخیزد (یوحنا ۲۰: ۹). سپس آن دو شاگرد به خانه‌های خود بازگشتند (یوحنا ۲۰: ۱۰).
در این اثنا، زنها به دنبال پطرس و یوحنا بر سر قبر رفتند. بعد از بازگشت آن دو شاگرد به خانه، عیسی خود بر زنان ظاهر شد (متی ۲۸: ۹-۱۰؛ یوحنا ۲۰: ۱۱-۱۸). سپس بر طبق حکم عیسی، ایشان برای بار دوم نزد شاگردان رفته، این خبر جدید را اعلام کردند: عیسی زنده بود! ایشان او را دیده بودند! با اینحال بر طبق مرقس ۱۶: ۱۱، شاگردان همچنان حکایت زنان را باور نکردند، به جز یوحنا. تنها بعد از آنکه خداوند بر خود پطرس ظاهر گشت (اول قرنتیان ۱۵: ۵)، سایر شاگردان نیز کم کم باور کردند که عیسی حقیقتا از مردگان برخاسته و زنده است .
  در راه عموآس  

 در همان شنبه‌ای که عیسی از مردگان برخاست، دو تن از پیروانش به خانه‌های خود در دهکدۀ عموآس می‌رفتند. ایشان برای عید فطیر به اورشلیم آمده بودند (مرقس ۱۴: ۱). و اینک به خانه باز می‌گشتند. ایشان در مورد تمام اتفاقاتی که بر عیسی واقع شده بود، مطالبی شنیده بودند و در طول راه در مورد آن گفتگو می‌کردند. سپس مرد سومی به ایشان ملحق شد. او کسی جز عیسی نبود. اما از آنجا که بدنش اکنون تبدیل به جسم روحانی ابدی گشته بود، ایشان ابتدا نتوانستند او را بشناسند. وی بر ایشان همچون یک مرد معمولی ظاهر شد، اما ایشان نمی‌توانستند بگویند که او عیسی بود ( یوحنا ۲۰: ۱۴). چشمان روحانی ایشان گشوده نشده بود. ایشان باور نکرده بوند که عیسی واقعا از مردگان برخاسته است . عیسی از ایشان سوال کرد که در مورد چه موضوعی اینچنین سخت سرگرم گفتگو هستند. وی پاسخ را می‌دانست لیکن می‌خواست که ایشان بگویند. عیسی اکثرا شاگردان را از طریق سوال، تعلیم می‌داد. یکی از آن دو، به نام کلیوپاس به عیسی گقت: «نمی دانی در مورد چه موضوعی صحبت می‌کنیم؟ آیا از آنچه که در این سه روز در اورشلیم واقع شده، آگاه نیستی؟» عیسی پرسید: «چه چیز است؟» سپس ایشان در مورد رهبرشان عیسی، شروع به گفتن کردند که نبی بود و قادر در فعل و قول در حضور خدا و تمام قوم. آنان که باور نداشتند که عیسی از مردگان برخاسته است، او را چیزی بیش از یک «نبی، قادر در فعل و قول» نمی‌دانستند (متی ۲۱: ۱۱؛ لوقا ۷: ۱۶). برای ایشان او فقط انسانی است بزرگ، دانا، و نیک. اما برای آنان که مسیح برخاسته از مردگان را ملاقات کرده، او را با ایمان در دلهای خود پذیرفته‌اند. او نجات دهنده، سرور سروران و شاه شاهان است (اول تیموتائوس ۶: ۱۵؛ مکاشفه ۱۷: ۱۴). او پسر خدا است؛ او خود خدا است.
  
سپس آن دو از اینکه عیسی مرده است، اظهار یاس و نومیدی کردند. ایشان امیدورا بودند که وی مسیح موعود، پادشاه اسرائیل باشد. اما حالا می‌دیدند که تمام امیدهایشان نقش بر آب شده است، همین عیسی اکنون سه روز است که مرده است. تمام یهودیان بر این باور بودند که مسیحا، اسرائیل را به سوی پیروزی بر دشمنانش رهبری خواهد کرد؛ ایشان به مسیحایی که بر روی صلیب کشته شود، ایمان نداشتند. آن دو شاگرد گفتند: «لیکن امروز چیز حیرت انگیزی شنیده‌ایم. امروز صبح قبری که جسد عیسی در آن نهاده شده بود، خالی یافت شد.» سپس برای عیسی تشریح کردند که زنان و پطرس و یوحنا چه چیزهایی گفته‌اند . با اینحال، قبر خالی نمی‌توانست دلیل بر زنده بودن عیسی باشد. هیچ یک از شاگردان هنوز خود عیسی را ندیده بودند. آنچه که ایشان می‌دانستند این بود که جسد ناپدید شده است. سپس عیسی شروع کرد به تعلیم دادن به آن دو شاگرد در مورد آنچه که دربارۀ او در موسی و سحف انبیا یعنی عهد عتیق نوشته شده است. بر طبق بسیاری از نبوت‌های عهد عتیق، مسیحا می‌بایست رنج برده، بمیرد (مزمور ۲۲: ۱-۳۱؛ ۶۹: ۱-۳۶؛ اشعیا ۵۲: ۱۳-۱۵؛ ۵۳: ۱-۱۲). تنها بعد از رنج بود که مسیح موعود وارد جلال خود می‌گشت. تنها بعد از رنج بود که مسیحا ملکوت خود را مستقر می‌ساخت، ملکوتی روحانی که تا به ابد دوام خواهد داشت. یهودیان مطالبی از عهد عتیق در مورد «خادم رنجبر» می‌دانستند، لیکن فکر نمی‌کردند که او همان مسیحا باشد. به زعم ایشان خادم رنجبر و مسیحا دو فرد متفاوت بودند. این خود عیسی بود که تعلیم داد که خادم رنجبر، همان مسیح است. عیسی بارها و بارها به شاگردانش گفته بود که باید رنج برده، بمیرد، لیکن ایشان نمی‌توانستند آن را بپذیرند (مرقس ۸: ۳۱-۳۲؛ ۹: ۳۱-۳۲؛ لوقا ۱۸: ۳۱-۳۴). دو شاگرد مشتاقانه گوش فرا داده بودند. وقتی که عیسی با ایشان تکلم می‌نمود، دل در درون ایشان می‌سوخت .ایشان عیسی را به خانۀ خود دعوت کردند. اگر ایشان او را دعوت نمی‌کردند، هرگز نمی‌فهمیدند که کسی که با ایشان در راه عموآس ره سپرده بود، که بود.

بیایید این سوال را از خود بکنیم: «چند بار عیسی در طول راه با ما سخن گفته است و ما او را دعوت نکرده‌ایم که داخل شود؟» (مکاشفه ۳: ۲۰). 

بعد از آنکه به خانه رسیده، آمادۀ غذا خوردن می‌شدند، عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، به ایشان داد. این شاگردان دیده بودند که عیسی بارها این کار را کرده بود (مرقس ۶: ۴۱؛ ۸: ۶؛ ۱۴: ۲۲). ناگهان چشمان روحانی ایشان گشوده شد و عیسی را شناختند! و در آن لحظه عیسی از نظرشان غایب شد. حتی با وجود اینکه شب تاریک بود، دو شاگرد با عجله به اورشلیم بازگشتند تا به دیگر شاگردان بگویند که عیسی را دیده‌اند. اما پیش از آن، عیسی بر پطرس نیز ظاهر شده بود. برخی از شاگردان حالا دیگر باور می‌کردند که عیسی به راستی زنده است و از مردگان برخاسته است. لیکن دیگران همچنان باور نمی‌کردند (مرقس ۱۶: ۱۳). حتی هنگامی که عیسی خود دقایقی بعد، بر تمام شاگردان به یکباره ظاهر شد، ایشان همچنان در شک بودند و فکر می‌کردند که روحی می‌بینند .
   عیسی بر شاگردان ظاهر می‌شود
  
هنگامی که دو شاگرد عموآس با دیگر شاگردان گفتگو می‌کردند، عیسی خود بر همگی شان ظاهر گشت. عیسی به طرز معجزه آسای از در قفل شدۀ اتاق، جایی که ایشان گرد آمده بودند، عبور کرد (یوحنا ۲۰: ۱۹-۲۰). شاگردان فکر کردند که روحی ظاهر شده است، یعنی روحی بدون جسم. آنگاه عیسی جای میخ‌ها را بر دستها و پاهایش به ایشان نشان داد. وی به ایشان گفت که بیایند و او را لمس کنند تا بدانند که وی روح نیست. او بدنی داشت با گوشت و  استخوان؛ او بدنی رستاخیز کرده داشت، بدنی آسمانی و جلال یافته ( اول قرنتیان ۱۵: ۳۵-۳۷). شاگردان طوری آکنده از حیرت و شادمانی شده بودند که نمی‌دانستند چه فکر کنند. همه چیز شبیه به یک رؤیا بود و نمی‌توانستند باور کنند که آنچه می‌بینند، حقیقت دارد. عیسی که ضعف ایمان آنان را می‌دانست، چیزی برای خوردن خواست؛ آنگاه خوراک را مقابل ایشان خورد. بعد از آن، تردید ایشان به پایان خود رسید. در آن لحظه عمیقا درک کردند که او حقیقتا زنده شده است. یک هفته بعد، عیسی بار دیگر بر شاگردان در اورشلیم ظاهر گشت (یوحنا ۲۰: ۲۴-۲۹). سپس در جلیل نیز بر شاگردان ظاهر شد (متی ۲۸: ۱۶). بعد از آن، یک بار نیز بر پانصد نفر از برادران ظاهر شد (اول قرنتیان ۱۵: ۶). سپس بر یعقوب برادر تنی خود ظاهر گشت (اول قرنتیان ۱۵: ۷). تمامی این ظاهر شدنها در مدت چهل روز اتفاق افتاد، یعنی دردوره‌ای که عیسی از قیام تا صعودش به آسمان، بر روی زمین بود (اعمال رسولان ۱: ۳).

عیسی به شاگردانش ماموریت بزرگی داد و فرمود: «در تمام عالم بروید و... به انجیل موعظه کنید». همچنین به ایشان گفت که «جمیع امتها را شاگرد سازید» (متی ۲۸: ۱۶-۲۰ ). همه مسیحیان فرا خوانده نشده‌اند که واعظ باشند، و همه نیز دعوت نشده‌اند که در تمام عالم به ماموریت‌های بشارتی بروند. اما همۀ مسیحیان فرا خوانده شده‌اند که سهمی در این ماموریت بزرگ داشته باشند، و اگر خودشان «نمی روند»، با کمک‌های مالی و دعاهایشان، به آنانی که می‌روند، کمک نمایند. اما همۀ مسیحیان خوانده شده‌اند که در حضور خانواده و همسایگان خود شاهدان عیسی باشند. 


 صعود عیسی

عزیزان انسان به واسطۀ ایمان نجات می‌یابد (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶؛ افسسیان ۲: ۸ ) ایمان به شاهکار عظیم خدا بر روی صلیب جلجتا ( مرگ و قیام عیسی مسیح ) برای نجات انسان از تاریکی و اسارت شیطان و گناه می باشد . عیسی چهل روز بعد از قیامش از مردگان، به همراه شاگردان به بیت‌عَنْیا، درست در خارج شهر، اورشلیم رفت (مرقس ۱۱: ۱، ۱۱). پس از برکت دادن ایشان، وقتی که ایشان همی نگریستند، به آسمان بالا برده شد (اعمال ۱: ۹). چون ایشان به سوی آسمان چشم دوخته بودند، دو فرشته آمده، به آنان گفتند: «همین عیسی که نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همین طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید» (اعمال ۱: ۱۰-۱۱). سپس شاگردان آکنده از شادی گشتند. دیگر هیچ شکی دز ذهن ایشان باقی نمانده بود که عیسی، خداوند و مسیح و پسر خدا است. آنگاه به اورشلیم بازگشتند و منتظر آمدن روح‌القدس گشتند. آن زمان، تمام وقت خود را در هیکل به عبادت و تسبیح خدا گذراندند. روح‌القدس بر کسانی نازل می‌شود که وقت زیادی را صرف تسبیح و دعا نمایند. و به دست راست خدا بنشست (اعمال ۲: ۳۲-۳۳؛ افسسیان ۱: ۲۰-۲۲ ). و در انتهای عالم همین عیسی به همان طریقی که رفت، باز خواهد گشت (اعمال ۱: ۹-۱۱). وی با قوت و جلال عظیم بر ابرها می‌آید (مرقس ۱۳: ۲۶). تا آن روز، باشد که هر یک از ما وفادار بمانیم و مشغول کاری باشیم که خداوند ما را به انجام آن مکلف نموده است. با این کار، خداوند، یعنی مسیح قیام کرده، تا انقضای عالم با ما خواهد بود (متی ۲۸: ۲۰).آمین 

دوستانی که تا به حال به اینگونه از حقیقت تاریخی محبت خداوند به انسان نخوانده و نشنیده بودید ، پیشنهاد می کنم کتاب مقدس را تهیه و روزانه از آن مطالعه کنید . کتابی که قلب من و میلیونها انسان را لمس و عوض کرده و خود را سر سپرده این محبت عظیم خداوند در عیسی مسیح نموده ایم . اگر به آن دسترسی ندارید ، میتوانید از صفحه اصلی آن را دانلود کنید و بر روی رایانه یا موبایل خود انتقال دهید و از  این گنج عظیم خداوند روزانه بهرمند شوید . در ضمن با ما هم در قسمت نظرات در تماس باشید و هر سئوالی یا کمک در رابطه ایمان مسیحی داشته باشید ، حتما با شما در مکاتبه خواهیم بود . 

 در فیض و شادی این روزهای عزیز و گرانقدر باشید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

امیدوارم اقامت خوبی را بر صخــره نجات ایران ، سپری کرده و مکانی بجهت دریافت برکاتی روحانی برای قلبهای شما عزیزان بوده باشد . برادر ، خواهر و دوست حق جوی عزیز ، شما میتوانید از طریق تماس با ما ( در ستون سمت راست ) با ما در مکاتبه باشید. سئوالات خود را در ارتباط با کتاب مقدس و ایمان مسیحی و رشد روحانی درمیان بگذارید و ما سعی خواهیم کرد که در اولین فرصت پاسخگوی شما عزیزان باشیم. همچنین می توانید ما را با نظرات و پیشنهادات خوبتان در قسمت پایین یاری نمائید. فیض و برکت خداوندمان عیسی مسیح با شما گلهای باغ پدر آسمانی باشد و بماند تا ابدالاباد . آمین . به امید دیدار مجدد شما عزیزان بر صخره نجات ایران »