
مصادف با تولد عیسی، چند مجوسی ستاره شناس شرقی ستارۀ بسیار درخشان و غیر عادی را مشاهده کردند که از شرق طلوع کرده بود. ایشان این امر را نشانۀ زاده شدن پادشاهی بزرگ تعبیر کردند. این ستاره شناسان میدانستند که یهودیان در انتظار آمدن مسیحا هستند، لذا به اورشلیم پایتخت یهود سفر کرده، براین گمان بودند که مسیحا اینک ولادت یافته است. ایشان سؤال کردند که «کجاست آن مولود که پادشاه یهود است»؟ هیرودیس پادشاه از شنیدن این موضوع که به جز خودش، کسی دیگرنیز به عنوان «پادشاه یهود» وجود دارد ناخشنود گشت. اما غافل از آنکه مسیح به راستی یک پادشاه متولد شد که میراث پادشاهی داود به او میرسید. یهودیان فکر میکردند که این پادشاهی برروی زمین خواهد بود، اما مسیح تجلی یافت تا حکومت و ملکوتی روحانی برقرار سازد نه پادشاهی و حکومت زمینی . پس هیردویس همه رؤسای كَهَنه و كاتبانِ قوم یهود را جمع كرده، از ایشان پرسید كه «مسیح كجا باید متولد شود؟» ایشان بر اساس کتب تورات خود بدو گفتند: «در بیت لحمِ یهودیه زیرا كه از نبی چنین مكتوب است: و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز كوچكتر نیستی، زیرا كه از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد كه قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.» برطبق نبوت میکا (میکا ۵: ۲) این مسیح یا مسیحا میبایست در بیت لحم بدنیا آید (یوحنا ۷: ۴۲). خدا از زبان میکای نبی میفرماید که مسیح «شبان قوم من اسرائیل خواهد بود» (یوحنا ۱۰: ۱۱، اول پطرس ۵: ۴). اسرائیل، نام قوم یهود بود.
پس از این مشورت با رؤسای كَهَنه و كاتبانِ قوم هیرودیس از ستاره شناسان ایرانی خواست که محل تولد عیسی را بیابند تا او نیز رفته، وی را پرستش نماید. البته قصد اصلی او این بود که او را بیابد و بکشد. مجوسیان ؛ چون سخن پادشاه را شنیدند، روانه شدند كه ناگاه آن ستارهای كه درمشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق اسطبلی محقر كه طفل در آنجا بود رسیده، بایستاد. و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی خاک افتاده، او را پرستش كردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و كُنْدُر و مر به وی گذرانیدند و چون در خواب وحی بدیشان در رسید كه به نزد هیرودیس بازگشت نكنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت كردند.
دوستان گُلم ؛ خداوند مقدر کرده بود که در زمان تجلی یافتنش بر روی زمین در 2013 سال پیش ، ایرانیان جزء اولین کسانی باشند که این ظهور و ورود شاه شاهان ، رب الارباب ، خدای عجیب ، مشیر ، قدیر ، خدای سرمدی ، سرور صلح و سلامتی را با چشمان خود ببینند . ستارۀ حیرت انگیز، ستاره شناسان را درست به محلی که عیسی مسیح ، شاه شاهان در آن بدنیا آمده بود هدایت کرد. بدون شک ایشان از اینکه متوجه شدند که او در چنین محیط محقرانه ای بدنیا آمده است، تعجب کردند (لوقا ۲: ۷). شادی و خوشحالی و دادن هدایا ، بخاطر این بود که افتخار این را داشتند که جزء اولین کسانی باشند که تجسم خدا را بر زمین می بینند و به در (خاک) افتاده و شروع به پرستش او کردند . ایشان ظهور وعده مسیحا را شنیده بودند ، ولیکن حال خود با چشمانی پُر از شادی و شعف او را سجده و پرستش نمودند.
عزیزانم ؛ خداوند برای نجات انسان از بندهای اسارت شیطان و نیروهای تاریکی ، همچون ما لباس جسم پوشید و از مریم باکره متولد شد . پدری (خدا خالق ما که قادر و توانا به هر کاری هست) که خود شخصا برای نجات فرزندانش در عیسی مسیح ( نجات دهنده و مسح شده ) تجسم یافت تا ناجی ما انسانها شود . عیسی مسیح صورت خدای نادیده است . پسری (در بُعد روحانی) که صفات و ذات روحانی پدر آسمانی را بر ما نمایان ساخت. در کلام شیرین و حیات بخش انجیل او می خوانیم : زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.( یوحنا باب ۳ آیه ۱۶) همه چیز با محبت خدا نسبت به جهان آغاز میشود. خدا محبت است (اول یوحنا ۴: ۸). خدا کل جهان را دوست دارد. او فقط تنها یهودیان را دوست نداشت (برخلاف تصور ایشان)؛ دقت کنید به آیه بالا؛ " جهان را اینقدر محبت نمود". او هر کسی را از هر قشر و طبقه ای، ثروتمند و فقیر، سیاه یا سفید دوست دارد. نمونه زیبای کتاب مقدس ؛ مجوسیان (ایرانیان) ستاره شناس بود که خداوند توسط ستاره ای ایشان (فرزندان گمشده) را شاهدی ساخت برای تجسمش بر روی این زمین خاکی . او آنقدر ما را دوست دارد که پسر یگانۀ خود ( ذات قدوس خدا در جسم انسانی ما) را برای نجات ما داد (اول یوحنا ۴: ۹-۱۰).
مسیح یک هدیه بسیار عظیم است، رفیع ترین هدیه. خدا آنچه را که برایش عزیزترین بود، به ما بخشید. خدا نمیخواهد که کسی هلاک گردد (دوم پطرس ۳: ۹). بنابراین برای اینکه به هر کس فرصت نجات را بدهد، پسرش را به نزد ما فرستاد.
اما انسان تنها به واسطه ایمان میتواند این نجات، یعنی حیات ابدی را دریافت کند . اگر کسی به عیسی ایمان آورد، هلاک نخواهد گردید، بلکه حیات ابدی خواهد یافت. اگر شخص ایمان نیاورد، هلاک خواهد شد. «هلاک شدن» به معنی جدا شدن از خدا و عذاب ابدی در جهنم است، جایی که گریه و فشار دندان میباشد (متی ۸: ۱۲؛ ۲۵: ۳۰، ۴۱).
تنها دو راه در مقابل انسانها وجود دارد: راهی که منتهی به حیات شده و دیگری منتهی به هلاکت میگردد (متی ۷: ۱۳-۱۴). بدینسان تنها دو سرانجام برای انسانها وجود دارد: یکی حیات ابدی و دیگری هلاکت است. مسیح ؛ پادشاه آسمان ، تجسم یافت تا راه درست، راهی را که منتهی به حیات ابدی میگردد به ما نشان دهد. مسیح راه و راستی و حیات است (یوحنا ۱۴: ۶). ایمان نداشتن به مسیح یعنی انتخاب هلاکت.
پس چه خوب است که ارزش جانهای خود را همانگونه که برای خدا عزیز بود و هست و خواهد بود ، مهم بدانیم و همچون ستارشناسان ایرانی که توسط یک ستاره ، چشمان خود را به تنها حقیقت راه نجات باز نموده و با شادمانی و خوشحالی به خاک افتاده او را پرستش نمودند ، امروز هم چشمان قلب ما توسط ستاره مکتوب( انجیل سلامتی ) به نتها حقیقت راه نجات ؛ عیسی مسیح خداوند باز شده تا جشن و شادی نجات خود را در او یافته و در افتاده او را حمد و شکر و پرستش نمایم .
تجسم عیسی مسیح خداوند بر همگی شما گلهای باغ پدر آسمانیم مبـــــــــــــــــــــــــــــــــارک.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
امیدوارم اقامت خوبی را بر صخــره نجات ایران ، سپری کرده و مکانی بجهت دریافت برکاتی روحانی برای قلبهای شما عزیزان بوده باشد . برادر ، خواهر و دوست حق جوی عزیز ، شما میتوانید از طریق تماس با ما ( در ستون سمت راست ) با ما در مکاتبه باشید. سئوالات خود را در ارتباط با کتاب مقدس و ایمان مسیحی و رشد روحانی درمیان بگذارید و ما سعی خواهیم کرد که در اولین فرصت پاسخگوی شما عزیزان باشیم. همچنین می توانید ما را با نظرات و پیشنهادات خوبتان در قسمت پایین یاری نمائید. فیض و برکت خداوندمان عیسی مسیح با شما گلهای باغ پدر آسمانی باشد و بماند تا ابدالاباد . آمین . به امید دیدار مجدد شما عزیزان بر صخره نجات ایران »