مرگ ایلعازر و زنده شدن او توسط عیسی مسیح ، پس از چهار روز
جهت یادآوری در قسمت ششم خواندیم : عیسی کور مادرزادی را شفا میدهد . عیسی کوران بسیاری را شفا داده بود؛ اما این نخستین گزارش از شفای یک کور مادرزاد بود. عیسی میتوانست بهتر از هر پزشکی هر نوع بیماری، حتی امراض کهنه را شفا دهد (مرقس ۵: ۲۵-۲۹؛ یوحنا ۵: ۵-۹). یهودیان و نیز شاگردان عیسی میپنداشتند که بیماریهایی مانند کوری، مجازات نوعی گناه میباشد. اما چگونه مردی که کور مادرزاد است، میتوانست پیش از به دنیا آمدن گناه کرده باشد؟ بنابراین شاگردان فکر کردند که قاعدتاً والدینش گناه ورزیدهاند. در عهد عتیق نوشته شده است که خدا تا سه و چهار نسل ۷۵ فرزندان را به خاطر گناه والدینشان تنبیه میکند (خروج ۲۰: ۵). اما عیسی به شاگردانش فرمود که هر دو عقیده خطا هستند. کوری شخص از این جهت بوده تا اعمال خدا در وی ظاهر شود. غالباً خدا اجازه میداد که تجربهها و فجایع بر انسانها نازل شود، چرا که در این ایام وی فرصت مییابد تا بدیشان قدرت و جلال خود را نشان دهد (یوحنا ۱۱: ۴؛ رومیان ۸: ۲۸). اگر این مرد کور نبود، ممکن بود این فرصت را نیابد تا مسیح را بشناسد و به او ایمان آورد.هنگامی که رنج و زحمت بر شخصی حادث میشود، هرگز این فکر را به خود راه ندهیم که «حتماً گناه کرده است.» در وحله اول، ما همه گناه کرده، مستحق مجازات هستیم. ثانیاً نمیتوانیم بفهمیم که چرا رنج و زحمت در لحظه خاصی بر شخص خاصی حادث میشود. دانستن این امر به ما داده نشده است. این را تنها خدا میداند. اما از این آیه در مییابیم که گناه تنها دلیل برای نازل شدن مشقت و زحمت بر انسانها نیست (لوقا ۱۳: ۲-۵؛ اعمال رسولان ۲۸: ۴).
بعد از آنکه عیسی به سوال شاگردانش پاسخ داد، به ایشان فرمود: « مادامی که روز است (یعنی تا فرصت هست) مرا باید به کارهای فرستنده خود (خدا) مشغول باشم ». این مرد کور زاده شده تا کار خدا ظاهر گردد. بنابراین کار خدا در آن لحظه بازگرداندن بینائی به مرد کور بود. کار خدا فوریت دارد. فرصتها میآیند و به سرعت از دست میروند. فرصت کار نیکو کردن برای خدا ممکن است امروز باشد و نه فردا. کار نیکوئی که به فردا موکول شود، غالبا ً کار نیکوئی است که هرگز انجام نمیشود. شب میآید که در آن هیچ کس نمیتواند کاری کند. در اینجا «شب» به معنی مرگ جسمانی است. مرگ جسمانی به سراغ هر کسی میرود. آنگاه دیگر نخواهیم توانست کار کنیم. ما بر طبق آنچه که هنگام زنده بودن انجام داده ایم، یعنی مادامی که روز بود، داوری خواهیم شد (دوم قرنتیان ۵: ۱۰). بنابراین باشد که هیچگاه کاری را که خدا بر عهده ما گذاشته است، به تعویق نیندازیم. این را گفت و آب دهان بر زمین انداخته، از آب گل ساخت و گل را به چشمان کور مالید، و بدو گفت: “برو در حوض سیلوحا (که به معنی مرسلاست) بشوی.” پس رفته شست و بینا شده، برگشت. شفای مرد کور بحث و حیرت همسایگان را بر انگیخت. هنگامی که از او پرسیدند که چگونه شفا یافت، وی گفت: «شخصی که او را عیسی میگویند، گل ساخت و بر چشمان من مالید» . در نظر مرد کور، عیسی فقط یک انسان عادی و شاید یک طبیب ماهر بود. او حتی نمیدانست که عیسی کجا زندگی میکند.
قسمت هفتم : مرگ ایلعازر و زنده شدن او توسط عیسی مسیح ، پس از چهار روز
در انجیل یوحنا باب یازدهم ، شاهکار عظیم دیگری را از معجزات عیسی مسیح خداوند می بینیم . ایلعازر برادر مریم و مرتا بود؛ ایشان در بیتعَنْیا که در سه کیلومتری اورشلیم واقع شده بود، میزیستند. هنگامی که ایلعازر بیمار شد ، خواهرانش نزد عیسی فرستادند که در آن سوی رود اردن، در حدود سی کیلومتری دورتر اقامت داشت (یوحنا ۱۰: ۴۰). فرستادگان به عیسی گفتند: «آن که او را دوست میداری مریض است». عیسی ایلعازر و خواهرانش را به خوبی میشناخت و محبت زیادی نسبت به ایشان داشت . عیسی فرمود: «این مرض تا به موت نیست»، یعنی ایلعازر سرانجام زنده خواهد ماند. بیماری ایلعازر برای آن بود که خدا و پسرش عیسی جلال یابند (یوحنا ۹: ۳). حتی هنگامی که عیسی این حرف را میزد، میدانست که ایلعازر مرده است . ایلعازر درست بعد از روانه شدن پیکها درگذشته بود. عیسی از آنجا که میدانست ایلعازر مرده است، بلافاصله عزیمت نکرد، بلکه دو روز توقف نمود. وی میدانست که ایلعازر را زنده خواهد کرد؛ لذا دو روز یا چهار روز دیرتر، تفاوت چندانی ایجاد نمیکرد. او آنقدر منتظر شد تا موقع مناسب برای رفتن فرا رسد. بیتعَنْیا در نزدیکی اورشلیم در ایالت یهودیه واقع شده بود، جایی که پیشوایان دینی یهود چندین بار سعی کردند که عیسی را بکشند (یوحنا ۸: ۵۹؛ ۱۰: ۳۱، ۳۹). شاگردانش میدانستند که بازگشت به یهودیه بس خطرناک است.
عیسی فرمود: «آیا ساعتهای روز دوازده نیست»؟ در دوران عهد جدید، هیچ کس ساعت نداشت. روز، دوازده ساعت بطول میانجامید (در ماههای زمستان «دوازده ساعت» کوتاه تر است). بنابراین عیسی در اینجا میگوید که در روز تنها دوازده ساعت وجود دارد که طی آن انسان میتواند کار کند و بی آنکه بلغزد، راه رود. در این دوازده ساعت وی میتواند براحتی نور این جهان یعنی خورشید را ببیند. بنابراین انسان باید تا فرصت باقی است، کار کند (یوحنا ۹: ۴). زندگی یک انسان شبیه به دوازده ساعت روز است. وی باید پیش از مرگ کارش را به پایان رساند. با وجود اینکه رفتن به یهودیه مخاطره آمیز بود، عیسی میبایست تا زمانی که هنوز بر روی زمین بود، یعنی مادامیکه روز بود، کار را در آنجا به انجام میرساند. «یک یا دو ساعت از روز» در زندگی او باقی مانده بود و پیشوایان دینی یهود تا زمانی که کار او به کمال نرسیده باشد، نمیتوانستند او را بکشند. برای انسان راه رفتن در شب دشوار است زیرا که نوری نیست. این امر دارای مفهومی روحانی است. مادامی که مسیح با ما است، نور روحانی وجود دارد. لیکن هرگاه که بدون مسیح راه رویم، نوری در ما یعنی در جان ما وجود ندارد. شخصی که نور مسیح را در جان خود ندارد، مطمئنا لغزش خواهد خورد (یوحنا ۸: ۱۲؛ ۱۲: ۳۵).
عیسی به شاگردانش فرمود که ایلعازر در خواب است. منظورش این بود که ایلعازر مرده است. اغلب در کتاب مقدس در خواب بودن به معنی «مُردن» است (اعمال رسولان ۷: ۶۰؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۰؛ اول تسالونیکیان ۴: ۱۳-۱۵). برای ایمانداران مسیح، مرگ همانند خواب است. مسیحیان محو و نابود نخواهند شد؛ ایشان بزودی در آسمان بیدار خواهند شد. شاگردان که نمیدانستند ایلعازر مُرده است، پنداشتند که منظور عیسی فقط این است که ایلعازر در خواب آرام است، و در اینصورت شفا خواهد یافت. آنگاه عیسی به شاگردانش آشکارا فرمود که ایلعازر مرده است. وی این امر را به گونهای مافوق طبیعی میدانست و کسی به او نگفته بود. سپس افزود: «... برای شما خشنود هستم که در آنجا نبودم تا ایمان آرید». اگر عیسی آنجا میبود، ایلعازر را پیش از آنکه بمیرد شفا میداد و این معجزهای کم اهمیت تر میبود. لیکن زنده کردن یک مرده، خصوصا چهار روز بعد از مرگ ، معجزهای بزرگ بود. چنین معجزهای ایمان شاگردان را افزوده، تقویت میکرد (لوقا ۱۷: ۵). توما ملقب به توام، یکی از آن دوازده شاگرد (مرقس ۳: ۱۸)، سایر شاگردان را ترغیب کرد تا همراه عیسی به یهودیه بروند «تا با او بمیرند». توما آماده بود تا برای عیسی بمیرد. بقیه شاگردان نیز چنین بودند. لیکن در آخر، هنگامی که عیسی دستگیر شد، آنان همگی گریختند (مرقس ۱۴: ۵۰). ایمان شاگردان ضعیف بود.
عیسی خواهران ایلعازر را تسلی میدهد
هنگامی که عیسی به خانۀ ایلعازر رسید، وی چهار روز بود که مُرده بود. یک روز طول کشیده بود تا پیکها نزد عیسی برسند و عیسی نیز دو روز توقف کرد. سپس یک روز طول کشید تا عیسی به بیتعَنْیا برسد. بسیاری از دوستان یهودی خانواده آمده بودند تا مریم و مرتا را تسلی دهند. اما مرتا با شنیدن خبر آمدن عیسی، مریم و دوستان یهودی خود را ترک کرد و به استقبال او شتافت. مرتا عیسی را به خاطر اینکه دیر آمده بود، سرزنش نکرد؛ فقط گفت که اگر زودتر آمده بود، برادرش نمیمُرد. شاید مرتا نشنیده بود که عیسی قادر است که از راه دور نیز بیماران را شفا دهد (متی ۸: ۵-۱۳؛ مرقس ۷: ۲۴-۳۰). سپس مرتا ابراز کرد که ایمان دارد به اینکه خدا هر چه را که عیسی از او طلب کند، بدو میبخشد. شاید وی بدین امر اشاره میکرد که عیسی قادر بود برادر مردهاش را زنده کند. لیکن بعدا هنگامی که عیسی واقعا رفت تا ایلعازر را زنده کند، مرتا فکر نمیکرد که این امر امکان پذیر باشد . مرتا نیز مانند شاگردان، نوعی ایمان داشت؛ لیکن هنگامی که ایمانش در عمل مورد آزمایش قرار گرفت، دچار ضعف شد. آنگاه عیسی به مرتا فرمود که ایلعازر بر خواهد خاست. مرتا فکر کرد که منظور او این است که ایلعازر در پایان جهان، در روز آخر یعنی به هنگام قیامت همه مردگان، زنده خواهد شد (یوحنا ۵: ۲۸-۲۹؛ اعمال ۲۴: ۱۵). لیکن عیسی تنها در مورد انقضای عالم صحبت نمیکرد. وی حتی در این جهان قدرت زنده کردن مرده را برای مرتا و ایلعازر به همراه میآورد. من قیامت و حیات هستم. عیسی، قیامت برای بدن ما و حیات جاودانی برای روح و جان ما را به ارمغان میآورد. عیسی نه تنها حیات میبخشد، بلکه خود حیات است. در او حیات بود (یوحنا ۱: ۴؛ ۵: ۲۶). آن حیات، حیاتی جاودانی است، حیاتی روحانی. شخص برای دریافت چنین حیات روحانی، باید ابتدا بمیرد و آنگاه زنده شده، از نو مولود گردد. ابتدا باید برای زندگی گناه آلود گذشته بمیریم، آنگاه قیامت و بعد حیات میآید (یوحنا ۳: ۳؛ ۱۲: ۲۴؛ رومیان ۶: ۳-۵).
عیسی برای نشان دادن اینکه قدرت بخشیدن حیات روحانی نوینی را دارد، به ایلعازر حیات جسمانی نوینی عطا کرد؛ او برای اینکه نشان دهد که میتواند انسان را از موت روحانی به حیات روحانی بازگرداند، ایلعازر را از موت جسمانی به حیات جسمانی باز گرداند. سپس عیسی به مرتا فرمود که هر که به او ایمان آورد، اگر مُرده باشد، زنده گردد. بدن ایماندار میمیرد، لیکن جان و روحش نمیمیرد. مرگ جسمانی فقط دروازۀ حیات جاودانی است. لزومی ندارد که ایماندار از مرگ بهراسد. مرگ نمیتواند به جان ما زیان رساند. هر که روحا زنده باشد و به مسیح ایمان آورد، هرگز نخواهد مُرد (یوحنا ۳: ۱۵؛ ۸: ۵۱ و تفسیر آنها مشاهده شود). این فقط نوعی اندیشه یا نظریه نمیباشد، بلکه حقیقتی است که باید به آن ایمان داشت و به آن عمل نمود. حیات جاودانی تنها از طریق ایمان میآید. عیسی از مرتا پرسید: «آیا این را باور میکنی»؟ مرتا ایمان داشت. وی مخصوصا به مسیح ایمان داشت و باور داشت که وی به راستی مسیحای موعود، پسر خدا و نجات دهندۀ جهان است. اعتقاد به کمتر از این کافی نیست و باعث نجات ما نخواهد شد.
سپس مریم بیرون رفت تا از عیسی استقبال کند. وی نیز همان حرفی را تکرار کرد که مرتا به عیسی زده بود . هنگامی که عیسی، اندوه مریم و دوستان یهودیاش را دید، در روح خود عمیقا مکدر شد، یعنی در روح انسانی و در دل خود. وی مضطرب گشت. معلوم نیست که عیسی به چه دلیل مکدر و مضطرب گردید. وی میرفت تا ایلعازر را زنده کند؛ بنابراین دلیلی نداشت که در خود احساس اندوه کند. برخی بر این باورند که وی از بی ایمانی یهودیانی که همراه مریم بودند خشمگین شده بود. دیگران میگویند که علت اضطراب او بدین خاطر بود که میدانست بعد از زنده کردن ایلعازر رهبران یهود خیلی زود او را دستگیر کرده، اعدامش خواهند کرد. با اینحال شاید وی فقط با دیدن اندوهی که مریم و مرتا مدت چهار روز تحمل کرده بودند، مضطرب گشت. عیسی بگریست . عیسی نیز انسانی مانند ما بود و دچار اندوه میشد. یهودیان درک نکردند که چرا عیسی میگرید و پنداشتند که به خاطر مرگ ایلعازر بود که نمیتواند برای آن کاری بکند. یهودیان از خود میپرسیدند که: «چرا عیسی نتوانست مانع از مردن ایلعازر شود. پس قدرت او چه شده بود؟ او که مرد کور را شفا داده بود (یوحنا ۹: ۶-۷)، چرا نتوانست به ایلعازر کمک کند»؟
عیسی ایلعازر را زنده میکند
هنگامی که مرتا دید که عیسی قصد دارد ایلعازر را زنده کند، ایمانش دچار تزلزل شد و به او گفت: «نمی دانی که چهار روز از مرگ او گذشته است»؟ عیسی با ملایمت، مرتا را به خاطر فقدان ایمان سرزنش کرد. وی ایمان داشت که عیسی پسر خدا است (آیۀ ۲۷) و خدا به او هر چه را که بطلبد خواهد داد (آیۀ ۲۲). عیسی همانطور که به شاگردانش گفته بود، به او نیز فرمود که جلال خدا را خواهد دید (آیۀ ۴). کاش که ایمان او دچار لغزش نمیشد! توجه داشته باشید که برای اینکه مرتا جلال خدا را ببیند، ایمان ضروری بود. کسانی که ایمان نداشتند، فقط شاهد معجزهای بودند: زنده شدن یک مُرده. اما مؤمنین مفهوم معجزه را میدیدند یعنی جلال خدا را. عیسی میدانست که خدا به تقاضایش پاسخ داده، ایلعازر را زنده خواهد کرد. بنابراین وی ابتدا خدا را شکر کرد که سخن وی را شنیده است. عیسی حتی پیش از دریافت پاسخ به دعایش میدانست که آن را بدست آورده است (اول یوحنا ۵: ۱۴-۱۵). عیسی با آواز بلند ندا کرده، خدا را شکر نمود، طوری که مردمی که در آن اطراف ایستاده بودند بشنوند. وی میخواست که ایشان بدانند که به واسطه قدرت خدا است که ایلعازر را زنده میکند. لازم بود که مردم بدانند که عیسی از خود کاری نمیکند (یوحنا ۵: ۱۹). وی از سوی خدا فرستاده شده بود تا کارهای خدا را انجام دهد. شعبده بازان معمولی همواره سعی دارند که قدرت خود را به رخ دیگران بکشند تا مورد تمجید و ستایش مردم قرار بگیرند. اما عیسی همواره خواهان آن بود که فقط خدا تمجید شود و جلال یابد. آنگاه عیسی ندا در داده، ایلعازر را خواند؛ و او از قبر بیرون آمد. وی در نوارهای پارچهای پیچیده شده بود. رسم یهودیان بر این بود که مرده را پیش از تدفین، در پارچه (کفن به صورت نوار بلند) بپیچند (یوحنا ۱۹: ۴۰). پاهای ایلعازر به صورت جداگانه پیچیده شده بود، لذا وی میتوانست راه رود. میبایست منظرۀ خارق العادهای بوده باشد! چگونه انسان میتوانست بعد از دیدن چنین معجزه ای، به عیسی ایمان نیاورد؟ هنگامی که دل انسانها سخت شده باشد، حتی معجزات نیز نظر ایشان را تغییر نمیدهد.
در پایان می خواهم نظر شما گلهای باغ پدر را در این هفت بُعد خداوندی عیسی مسیح در هفت معجزه جلب کنم که با این معجزات بر ما آشکار ساخت او خدا و خداوند است . خداوندی که تبدیل کننده کیفیت ، مسلط بر مسافت ، مکان ، خالق زمان ، برکت دهند کمیت های ما ، مسلط بر طبیعت و حاکم بر خلقت و در آخر طبق کلام خود عیسی مسیح در این قسمت او تنها قیامت و حیات می باشد .
دوستان ؛ ایمان دارم شما عزیزان با مطالعه این هفت قسمت برکات کلام انجیل مقدس خداوند را دریافت کرده اید .
بعد از آنکه عیسی به سوال شاگردانش پاسخ داد، به ایشان فرمود: « مادامی که روز است (یعنی تا فرصت هست) مرا باید به کارهای فرستنده خود (خدا) مشغول باشم ». این مرد کور زاده شده تا کار خدا ظاهر گردد. بنابراین کار خدا در آن لحظه بازگرداندن بینائی به مرد کور بود. کار خدا فوریت دارد. فرصتها میآیند و به سرعت از دست میروند. فرصت کار نیکو کردن برای خدا ممکن است امروز باشد و نه فردا. کار نیکوئی که به فردا موکول شود، غالبا ً کار نیکوئی است که هرگز انجام نمیشود. شب میآید که در آن هیچ کس نمیتواند کاری کند. در اینجا «شب» به معنی مرگ جسمانی است. مرگ جسمانی به سراغ هر کسی میرود. آنگاه دیگر نخواهیم توانست کار کنیم. ما بر طبق آنچه که هنگام زنده بودن انجام داده ایم، یعنی مادامی که روز بود، داوری خواهیم شد (دوم قرنتیان ۵: ۱۰). بنابراین باشد که هیچگاه کاری را که خدا بر عهده ما گذاشته است، به تعویق نیندازیم. این را گفت و آب دهان بر زمین انداخته، از آب گل ساخت و گل را به چشمان کور مالید، و بدو گفت: “برو در حوض سیلوحا (که به معنی مرسلاست) بشوی.” پس رفته شست و بینا شده، برگشت. شفای مرد کور بحث و حیرت همسایگان را بر انگیخت. هنگامی که از او پرسیدند که چگونه شفا یافت، وی گفت: «شخصی که او را عیسی میگویند، گل ساخت و بر چشمان من مالید» . در نظر مرد کور، عیسی فقط یک انسان عادی و شاید یک طبیب ماهر بود. او حتی نمیدانست که عیسی کجا زندگی میکند.
قسمت هفتم : مرگ ایلعازر و زنده شدن او توسط عیسی مسیح ، پس از چهار روز
در انجیل یوحنا باب یازدهم ، شاهکار عظیم دیگری را از معجزات عیسی مسیح خداوند می بینیم . ایلعازر برادر مریم و مرتا بود؛ ایشان در بیتعَنْیا که در سه کیلومتری اورشلیم واقع شده بود، میزیستند. هنگامی که ایلعازر بیمار شد ، خواهرانش نزد عیسی فرستادند که در آن سوی رود اردن، در حدود سی کیلومتری دورتر اقامت داشت (یوحنا ۱۰: ۴۰). فرستادگان به عیسی گفتند: «آن که او را دوست میداری مریض است». عیسی ایلعازر و خواهرانش را به خوبی میشناخت و محبت زیادی نسبت به ایشان داشت . عیسی فرمود: «این مرض تا به موت نیست»، یعنی ایلعازر سرانجام زنده خواهد ماند. بیماری ایلعازر برای آن بود که خدا و پسرش عیسی جلال یابند (یوحنا ۹: ۳). حتی هنگامی که عیسی این حرف را میزد، میدانست که ایلعازر مرده است . ایلعازر درست بعد از روانه شدن پیکها درگذشته بود. عیسی از آنجا که میدانست ایلعازر مرده است، بلافاصله عزیمت نکرد، بلکه دو روز توقف نمود. وی میدانست که ایلعازر را زنده خواهد کرد؛ لذا دو روز یا چهار روز دیرتر، تفاوت چندانی ایجاد نمیکرد. او آنقدر منتظر شد تا موقع مناسب برای رفتن فرا رسد. بیتعَنْیا در نزدیکی اورشلیم در ایالت یهودیه واقع شده بود، جایی که پیشوایان دینی یهود چندین بار سعی کردند که عیسی را بکشند (یوحنا ۸: ۵۹؛ ۱۰: ۳۱، ۳۹). شاگردانش میدانستند که بازگشت به یهودیه بس خطرناک است.
عیسی فرمود: «آیا ساعتهای روز دوازده نیست»؟ در دوران عهد جدید، هیچ کس ساعت نداشت. روز، دوازده ساعت بطول میانجامید (در ماههای زمستان «دوازده ساعت» کوتاه تر است). بنابراین عیسی در اینجا میگوید که در روز تنها دوازده ساعت وجود دارد که طی آن انسان میتواند کار کند و بی آنکه بلغزد، راه رود. در این دوازده ساعت وی میتواند براحتی نور این جهان یعنی خورشید را ببیند. بنابراین انسان باید تا فرصت باقی است، کار کند (یوحنا ۹: ۴). زندگی یک انسان شبیه به دوازده ساعت روز است. وی باید پیش از مرگ کارش را به پایان رساند. با وجود اینکه رفتن به یهودیه مخاطره آمیز بود، عیسی میبایست تا زمانی که هنوز بر روی زمین بود، یعنی مادامیکه روز بود، کار را در آنجا به انجام میرساند. «یک یا دو ساعت از روز» در زندگی او باقی مانده بود و پیشوایان دینی یهود تا زمانی که کار او به کمال نرسیده باشد، نمیتوانستند او را بکشند. برای انسان راه رفتن در شب دشوار است زیرا که نوری نیست. این امر دارای مفهومی روحانی است. مادامی که مسیح با ما است، نور روحانی وجود دارد. لیکن هرگاه که بدون مسیح راه رویم، نوری در ما یعنی در جان ما وجود ندارد. شخصی که نور مسیح را در جان خود ندارد، مطمئنا لغزش خواهد خورد (یوحنا ۸: ۱۲؛ ۱۲: ۳۵).
عیسی به شاگردانش فرمود که ایلعازر در خواب است. منظورش این بود که ایلعازر مرده است. اغلب در کتاب مقدس در خواب بودن به معنی «مُردن» است (اعمال رسولان ۷: ۶۰؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۰؛ اول تسالونیکیان ۴: ۱۳-۱۵). برای ایمانداران مسیح، مرگ همانند خواب است. مسیحیان محو و نابود نخواهند شد؛ ایشان بزودی در آسمان بیدار خواهند شد. شاگردان که نمیدانستند ایلعازر مُرده است، پنداشتند که منظور عیسی فقط این است که ایلعازر در خواب آرام است، و در اینصورت شفا خواهد یافت. آنگاه عیسی به شاگردانش آشکارا فرمود که ایلعازر مرده است. وی این امر را به گونهای مافوق طبیعی میدانست و کسی به او نگفته بود. سپس افزود: «... برای شما خشنود هستم که در آنجا نبودم تا ایمان آرید». اگر عیسی آنجا میبود، ایلعازر را پیش از آنکه بمیرد شفا میداد و این معجزهای کم اهمیت تر میبود. لیکن زنده کردن یک مرده، خصوصا چهار روز بعد از مرگ ، معجزهای بزرگ بود. چنین معجزهای ایمان شاگردان را افزوده، تقویت میکرد (لوقا ۱۷: ۵). توما ملقب به توام، یکی از آن دوازده شاگرد (مرقس ۳: ۱۸)، سایر شاگردان را ترغیب کرد تا همراه عیسی به یهودیه بروند «تا با او بمیرند». توما آماده بود تا برای عیسی بمیرد. بقیه شاگردان نیز چنین بودند. لیکن در آخر، هنگامی که عیسی دستگیر شد، آنان همگی گریختند (مرقس ۱۴: ۵۰). ایمان شاگردان ضعیف بود.
عیسی خواهران ایلعازر را تسلی میدهد
هنگامی که عیسی به خانۀ ایلعازر رسید، وی چهار روز بود که مُرده بود. یک روز طول کشیده بود تا پیکها نزد عیسی برسند و عیسی نیز دو روز توقف کرد. سپس یک روز طول کشید تا عیسی به بیتعَنْیا برسد. بسیاری از دوستان یهودی خانواده آمده بودند تا مریم و مرتا را تسلی دهند. اما مرتا با شنیدن خبر آمدن عیسی، مریم و دوستان یهودی خود را ترک کرد و به استقبال او شتافت. مرتا عیسی را به خاطر اینکه دیر آمده بود، سرزنش نکرد؛ فقط گفت که اگر زودتر آمده بود، برادرش نمیمُرد. شاید مرتا نشنیده بود که عیسی قادر است که از راه دور نیز بیماران را شفا دهد (متی ۸: ۵-۱۳؛ مرقس ۷: ۲۴-۳۰). سپس مرتا ابراز کرد که ایمان دارد به اینکه خدا هر چه را که عیسی از او طلب کند، بدو میبخشد. شاید وی بدین امر اشاره میکرد که عیسی قادر بود برادر مردهاش را زنده کند. لیکن بعدا هنگامی که عیسی واقعا رفت تا ایلعازر را زنده کند، مرتا فکر نمیکرد که این امر امکان پذیر باشد . مرتا نیز مانند شاگردان، نوعی ایمان داشت؛ لیکن هنگامی که ایمانش در عمل مورد آزمایش قرار گرفت، دچار ضعف شد. آنگاه عیسی به مرتا فرمود که ایلعازر بر خواهد خاست. مرتا فکر کرد که منظور او این است که ایلعازر در پایان جهان، در روز آخر یعنی به هنگام قیامت همه مردگان، زنده خواهد شد (یوحنا ۵: ۲۸-۲۹؛ اعمال ۲۴: ۱۵). لیکن عیسی تنها در مورد انقضای عالم صحبت نمیکرد. وی حتی در این جهان قدرت زنده کردن مرده را برای مرتا و ایلعازر به همراه میآورد. من قیامت و حیات هستم. عیسی، قیامت برای بدن ما و حیات جاودانی برای روح و جان ما را به ارمغان میآورد. عیسی نه تنها حیات میبخشد، بلکه خود حیات است. در او حیات بود (یوحنا ۱: ۴؛ ۵: ۲۶). آن حیات، حیاتی جاودانی است، حیاتی روحانی. شخص برای دریافت چنین حیات روحانی، باید ابتدا بمیرد و آنگاه زنده شده، از نو مولود گردد. ابتدا باید برای زندگی گناه آلود گذشته بمیریم، آنگاه قیامت و بعد حیات میآید (یوحنا ۳: ۳؛ ۱۲: ۲۴؛ رومیان ۶: ۳-۵).
عیسی برای نشان دادن اینکه قدرت بخشیدن حیات روحانی نوینی را دارد، به ایلعازر حیات جسمانی نوینی عطا کرد؛ او برای اینکه نشان دهد که میتواند انسان را از موت روحانی به حیات روحانی بازگرداند، ایلعازر را از موت جسمانی به حیات جسمانی باز گرداند. سپس عیسی به مرتا فرمود که هر که به او ایمان آورد، اگر مُرده باشد، زنده گردد. بدن ایماندار میمیرد، لیکن جان و روحش نمیمیرد. مرگ جسمانی فقط دروازۀ حیات جاودانی است. لزومی ندارد که ایماندار از مرگ بهراسد. مرگ نمیتواند به جان ما زیان رساند. هر که روحا زنده باشد و به مسیح ایمان آورد، هرگز نخواهد مُرد (یوحنا ۳: ۱۵؛ ۸: ۵۱ و تفسیر آنها مشاهده شود). این فقط نوعی اندیشه یا نظریه نمیباشد، بلکه حقیقتی است که باید به آن ایمان داشت و به آن عمل نمود. حیات جاودانی تنها از طریق ایمان میآید. عیسی از مرتا پرسید: «آیا این را باور میکنی»؟ مرتا ایمان داشت. وی مخصوصا به مسیح ایمان داشت و باور داشت که وی به راستی مسیحای موعود، پسر خدا و نجات دهندۀ جهان است. اعتقاد به کمتر از این کافی نیست و باعث نجات ما نخواهد شد.
سپس مریم بیرون رفت تا از عیسی استقبال کند. وی نیز همان حرفی را تکرار کرد که مرتا به عیسی زده بود . هنگامی که عیسی، اندوه مریم و دوستان یهودیاش را دید، در روح خود عمیقا مکدر شد، یعنی در روح انسانی و در دل خود. وی مضطرب گشت. معلوم نیست که عیسی به چه دلیل مکدر و مضطرب گردید. وی میرفت تا ایلعازر را زنده کند؛ بنابراین دلیلی نداشت که در خود احساس اندوه کند. برخی بر این باورند که وی از بی ایمانی یهودیانی که همراه مریم بودند خشمگین شده بود. دیگران میگویند که علت اضطراب او بدین خاطر بود که میدانست بعد از زنده کردن ایلعازر رهبران یهود خیلی زود او را دستگیر کرده، اعدامش خواهند کرد. با اینحال شاید وی فقط با دیدن اندوهی که مریم و مرتا مدت چهار روز تحمل کرده بودند، مضطرب گشت. عیسی بگریست . عیسی نیز انسانی مانند ما بود و دچار اندوه میشد. یهودیان درک نکردند که چرا عیسی میگرید و پنداشتند که به خاطر مرگ ایلعازر بود که نمیتواند برای آن کاری بکند. یهودیان از خود میپرسیدند که: «چرا عیسی نتوانست مانع از مردن ایلعازر شود. پس قدرت او چه شده بود؟ او که مرد کور را شفا داده بود (یوحنا ۹: ۶-۷)، چرا نتوانست به ایلعازر کمک کند»؟
عیسی ایلعازر را زنده میکند
هنگامی که مرتا دید که عیسی قصد دارد ایلعازر را زنده کند، ایمانش دچار تزلزل شد و به او گفت: «نمی دانی که چهار روز از مرگ او گذشته است»؟ عیسی با ملایمت، مرتا را به خاطر فقدان ایمان سرزنش کرد. وی ایمان داشت که عیسی پسر خدا است (آیۀ ۲۷) و خدا به او هر چه را که بطلبد خواهد داد (آیۀ ۲۲). عیسی همانطور که به شاگردانش گفته بود، به او نیز فرمود که جلال خدا را خواهد دید (آیۀ ۴). کاش که ایمان او دچار لغزش نمیشد! توجه داشته باشید که برای اینکه مرتا جلال خدا را ببیند، ایمان ضروری بود. کسانی که ایمان نداشتند، فقط شاهد معجزهای بودند: زنده شدن یک مُرده. اما مؤمنین مفهوم معجزه را میدیدند یعنی جلال خدا را. عیسی میدانست که خدا به تقاضایش پاسخ داده، ایلعازر را زنده خواهد کرد. بنابراین وی ابتدا خدا را شکر کرد که سخن وی را شنیده است. عیسی حتی پیش از دریافت پاسخ به دعایش میدانست که آن را بدست آورده است (اول یوحنا ۵: ۱۴-۱۵). عیسی با آواز بلند ندا کرده، خدا را شکر نمود، طوری که مردمی که در آن اطراف ایستاده بودند بشنوند. وی میخواست که ایشان بدانند که به واسطه قدرت خدا است که ایلعازر را زنده میکند. لازم بود که مردم بدانند که عیسی از خود کاری نمیکند (یوحنا ۵: ۱۹). وی از سوی خدا فرستاده شده بود تا کارهای خدا را انجام دهد. شعبده بازان معمولی همواره سعی دارند که قدرت خود را به رخ دیگران بکشند تا مورد تمجید و ستایش مردم قرار بگیرند. اما عیسی همواره خواهان آن بود که فقط خدا تمجید شود و جلال یابد. آنگاه عیسی ندا در داده، ایلعازر را خواند؛ و او از قبر بیرون آمد. وی در نوارهای پارچهای پیچیده شده بود. رسم یهودیان بر این بود که مرده را پیش از تدفین، در پارچه (کفن به صورت نوار بلند) بپیچند (یوحنا ۱۹: ۴۰). پاهای ایلعازر به صورت جداگانه پیچیده شده بود، لذا وی میتوانست راه رود. میبایست منظرۀ خارق العادهای بوده باشد! چگونه انسان میتوانست بعد از دیدن چنین معجزه ای، به عیسی ایمان نیاورد؟ هنگامی که دل انسانها سخت شده باشد، حتی معجزات نیز نظر ایشان را تغییر نمیدهد.
در پایان می خواهم نظر شما گلهای باغ پدر را در این هفت بُعد خداوندی عیسی مسیح در هفت معجزه جلب کنم که با این معجزات بر ما آشکار ساخت او خدا و خداوند است . خداوندی که تبدیل کننده کیفیت ، مسلط بر مسافت ، مکان ، خالق زمان ، برکت دهند کمیت های ما ، مسلط بر طبیعت و حاکم بر خلقت و در آخر طبق کلام خود عیسی مسیح در این قسمت او تنها قیامت و حیات می باشد .
دوستان ؛ ایمان دارم شما عزیزان با مطالعه این هفت قسمت برکات کلام انجیل مقدس خداوند را دریافت کرده اید .
.در فیض و محبت چنین خداوندی که در مسیح عیسی تجسم یافت ، باشید و بمانید تا ابدالاباد .آمین
برای بازگشت به صفحه اصلی لطفا این قسمت را کلیک کنید!!
برای بازگشت به صفحه اصلی لطفا این قسمت را کلیک کنید!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
امیدوارم اقامت خوبی را بر صخــره نجات ایران ، سپری کرده و مکانی بجهت دریافت برکاتی روحانی برای قلبهای شما عزیزان بوده باشد . برادر ، خواهر و دوست حق جوی عزیز ، شما میتوانید از طریق تماس با ما ( در ستون سمت راست ) با ما در مکاتبه باشید. سئوالات خود را در ارتباط با کتاب مقدس و ایمان مسیحی و رشد روحانی درمیان بگذارید و ما سعی خواهیم کرد که در اولین فرصت پاسخگوی شما عزیزان باشیم. همچنین می توانید ما را با نظرات و پیشنهادات خوبتان در قسمت پایین یاری نمائید. فیض و برکت خداوندمان عیسی مسیح با شما گلهای باغ پدر آسمانی باشد و بماند تا ابدالاباد . آمین . به امید دیدار مجدد شما عزیزان بر صخره نجات ایران »