اکنون 2013سال از به دنیا آمدن عیسای مسیح میگذرد و به سال 2014 نزدیک می شویم . خبر به دنیا آمدن عیسای مسیح پر از غوغا و هیاهوست،چون ما خدای زنده را پرستش میکنیم. خداوندی که بخاطر جسم ما جسم گرفت، بخاطر تنبیه ما تنبیه شد، بخاطر مرگ ما مُرد و برای حیات ابدی ما از مرگ زنده شد. برای همین شادمان هستیم ، جشن میگیریم و شادی میکنیم و در مرگ او عزاداری نمی کنیم چون عیسی خداوند بر طبق گفته و پیشگوئی انبیا از هفتصد سال قبل و تکرار آن از زبان خود عیسی مسیح که از مردگان قیام خواهد نمود و همینگونه هم شد و خود را به پانصد نفر آشکار نمود و امروز امید ما مرده و در قبر خوابیده نیست . پس کامل شدن شادی ما در مردن و پس از سه روز قیام عیسی مسیح میباشد . آنچه در دوران جمعۀ صلیب بر ما میگذرد به مراتب پربارتر و از حیث روحانی پر از فضای پرستش و ستایش و یگانه شدن با نجات دهنده است تا روز تجسم او. در دوران مرگ عیسای خداوند بر صلیب، ما بیشتر به خود خداوند میاندیشیم، اینکه که بود؟ چه کرد؟!! چه برای ما انجام داد، و چه برای ما انجام خواهد داد؛ تا اینکه همین حالت و خلسۀ پاک روحانی را در دوران تجسم او داشته باشیم. ما باید به همان اندازه در روزهای تجسم یافتن عیسای مسیح، در روح پرستش و ستایش و یگانگی با او باشیم که در روزهای مرگ او بر صلیب هستیم. زیرا آن خداوندی که برای گناهان ما بر روی صلیب جان خود را داد؛ همان خداوندی است که روزی در قنداقی پیچیده شد و در آخوری در مکانی غریب، در بین مردمی غریب، در زمانی غریب به دنیا آمد. به نظر میرسد ما نمیتوانیم عظمت این پیام ساده را درک کنیم، اگر نتوانیم عظمت آنکه جسم گرفت و پا به دنیا گذاشت را با تمام فکر و جان و دل درک کنیم. برای اینکه در روزهای تجسم یافتن عیسای خداوند قبل از اینکه بیش از حد به فکر خرید هدایا و هیاهو و بلوای بازار باشیم، به فکر آنکه جسم گرفت و بر روی زمین آمد باشیم، باید ابتدا قادر باشیم بین آنکه مصلوب شد و آنکه بدنیا آمد راهی ایجاد کنیم و این دو را به هم متصل کنیم.
بر طبق آیات کتابمقدس آنکه را جسم گرفت و بر روی زمین آمد. شما خود میتوانید با چشمانی تازه و نگاهی تازه به عظمت این تولد خیره شوید، و باشد که این فصل از سال را با تمام ابهت روحانی و روح پرستش و ستایش نجات دهنده بگذارنید و با تمام عظمت او یگانه شوید و او را ورا و مافوق تمامی غوغای تهی و شلوغی بازار ببینید. اشتباه نکنید از اینکه ایمانداران بخاطر تجسم عیسای مسیح شاد هستند، خانه های خود را با نورهای زیبا تزیین میکنند، جشن گرفته و مهمانیهای متعدد برپا میکنند، کلیسا تماما از شادی و شور غوغا پر میشود، اما اگر در بطن این شادی و این غوغا آن کس که به دنیا آمده بود، فراموش شود، تمام اعمال و شادی ما یک شریعت است، یک بت پرستی است، و یک اسراف وقت و انرژی و پول برای هیچ است. زیرا تمام اینها زمانی اهمیت پیدا میکنند که در مرکز تمام این ساعات و این روزها، این فعالیتها، این شادیها، این جنب و جوشها، عیسای خداوند و عظمت جسم گرفتن او و تجسم زمینی او باشد. برای ما ایمانداران به مسیح روز تولد مسیح باید به همان اندازه پر از جلال و شکوهمندی و دعا و ستایش باشد که روز جمعۀ صلیب اوست یا روز قیام او از مرگ. اما چگونه میتوانیم به چنین طرز تفکری برسیم؟ کافیست تا به اصالت تجسم عیسای مسیح و اینکه که بود که آنگونه جسم گرفت بیاندیشیم. و برای اینکار تنها یک منبع ناب و بی غش داریم و آن خود کتابمقدس است که توسط انسانهایی چند، که نه تنها پر شده از روحالقدس و مجذوب شده به او بودند، بلکه شاهدین زندۀ این تجسم عظیم و زندگی و مرگ عیسای خداوند بودند.
سوال اینگونه آغاز میشود: براستی آن چه کسی بود که روزی در قنداق پیچیده و در آخوری خوابانیده شد؟
یوحنای رسول در آغاز انجیل خود در بارۀ عیسای مسیح اینگونه می نویسد که:" در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز بواسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت." ( یوحنا 1: 1- 2 ) اجازه ندهید که به شما بگویند عبارت کلمه در اینجا منظور کلام خداوند است و نه مسیح. و اجازه ندهید به شما بگویند " کلمه " یعنی خود خدا، و خدا به دلیل عظمت و بزرگی او نمیتواند در یک بدن انسانی گنجانده شود. زیرا برای پاسخ به هر دو طرز تفکر اگر به آیۀ 14 همین فصل دقت کنید یوحنا به هر شک و شبههایی پایان داده است:" و کلمه جسم گرفت." در باب 10 آیه 30 انجیل یوحنا ، خود عیسی مسیح به وضوح خود را معرفی می کند که " من و پدر یک هستیم ". پس آن کلمه که " در ابتدا بود." خود عیسای مسیح میباشد. سپس یوحنا گفته است که:" همه چیز بواسطۀ او آفریده شد " اجازه بدهید فقط اندکی بر این تعمق کنیم. کلمۀ " همه چیز " هرگز نباید خیلی تند از چشم و فکر ما بگذرد. باید بر آن تعمق کنیم و این " همه چیز " را تجسم کنیم. و مگر تجسم آدمی چقدر میتواند باشد؟ اما به آن اندازهایی که قادر هستیم میتوانیم تجسم کنیم:
یوحنای رسول در آغاز انجیل خود در بارۀ عیسای مسیح اینگونه می نویسد که:" در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز بواسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت." ( یوحنا 1: 1- 2 ) اجازه ندهید که به شما بگویند عبارت کلمه در اینجا منظور کلام خداوند است و نه مسیح. و اجازه ندهید به شما بگویند " کلمه " یعنی خود خدا، و خدا به دلیل عظمت و بزرگی او نمیتواند در یک بدن انسانی گنجانده شود. زیرا برای پاسخ به هر دو طرز تفکر اگر به آیۀ 14 همین فصل دقت کنید یوحنا به هر شک و شبههایی پایان داده است:" و کلمه جسم گرفت." در باب 10 آیه 30 انجیل یوحنا ، خود عیسی مسیح به وضوح خود را معرفی می کند که " من و پدر یک هستیم ". پس آن کلمه که " در ابتدا بود." خود عیسای مسیح میباشد. سپس یوحنا گفته است که:" همه چیز بواسطۀ او آفریده شد " اجازه بدهید فقط اندکی بر این تعمق کنیم. کلمۀ " همه چیز " هرگز نباید خیلی تند از چشم و فکر ما بگذرد. باید بر آن تعمق کنیم و این " همه چیز " را تجسم کنیم. و مگر تجسم آدمی چقدر میتواند باشد؟ اما به آن اندازهایی که قادر هستیم میتوانیم تجسم کنیم:
ما دو منظومۀ داخلی و خارجی داریم که کرۀ زمین در آن واقع شده است. منظومههایی که علم معتقد است بیش از بیلیونها سال عمر آنها میباشد. خورشید در مرکز هر دو منظومه قرار دارد. در منظومۀ داخلی ما خورشید را داریم، سپس مرکوری، ونوس، زمین و مارس. در منظومۀ خارجی، پس از سیارۀ مارس ما ژوپیتر را داریم، سپس ساتورن، اورانوس، نپتون و آخرین آن پلوتون است. زمین سومین سیارۀ نزدیک به خورشید است. فاصلۀ زمین تا خورشید 150 میلیون کیلومتر است و پهنای خورشید تقریبا 332 هزار برابر زمین است. یک سفینۀ فضایی قادر است تنها 108000 کیلومتر را در یک ساعت طی کند. فقط برای دیدن عظمت این منظومه کافیست به آخرین سیارۀ منظومۀ خارجی یعنی پلوتون نگاه کنیم. فاصلۀ پلوتون تا به خورشید 6 میلیارد کیلومتر است، حجم آن 60 درصد کوچکتر از زمین و تقریبا 31 هزار درصد کوچکتر از اورانوس است. پایین ترین دمای این سیاره تقریبا 223 درجه زیر صفر میباشد.
اکنون به عظمت این خلقت نگاه کنید، و فراموش نکنید که این تنها منظومۀ شناخته شده توسط علم انسان است و هنوز منظومههای ناشناختۀ دیگری وجود دارد که هنوز به دید انسان نرسیده است! وقتی یوحنا نوشت:" همه چیز بواسطۀ او آفریده شد." و یا میگوید:" جهان بواسطۀ او آفریده شد." ( یوحنا 1: 10) و یا در مکاشفۀ خود خداوند به او میخوانیم که:" ای خداوند مستحقی که جلال و اکرام و قوت را بیابی زیرا که تو همۀ موجودات را آفریدهایی و محض ارادۀ تو بودند و آفریده شدند." ( مکاشفه 4: 11 ) و پولس رسول میگوید:" زیرا که در او همه چیز آفریده شد آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنتها و ریاسات و قوات؛همه بوسیلۀ او و برای او آفریده شد." ( کولسیان 1: 16 ) و نویسندۀ رسالۀ عبرانیان میگوید:" بوسیلۀ او عالمها را آفرید."( عبرانیان 1: 2 ) دقیقا منظور آنها همان عیسای بود که روزی از نطفۀ انسانی پا به هستی گذاشت، در قنداقی پیچیده شد و در آخوری خوابانده شد. مخاطب این " او " در تمام این آیات هیچکس نیست و هیچکس گنجانده نمیشود و هیچکس شایسته و لایق نمیگردد و هیچکس برازنده نیست، مگر خود عیسای مسیح. اما تجسم ما باید فراتر از این برود. زیرا برای خلقت این همه بزرگی و این همه هستی، زمانی تعیین شده است و زمانی برای خلقت آنها بوده است، اما برای بودن عیسای مسیح خداوند، هیچ زمانی نبوده است. " در ابتدا کلمه بود." در ابتدا خورشید که پهنای آن سیصد هزار برابر زمین است وجود نداشت، اما " در ابتدا کلمه بود." در ابتدا 21 درصد اکسیژن جو زمین نبود که به انسان حیات بدهد، اما " در ابتدا کلمه بود." سپس بر طبق رای و ارادۀ الهی، بر طبق نقشۀ پدر آسمانی ما این " در ابتدا " آنقدر کوچک شد، آنقدر ملموس شد، آنقدر نزدیک شد،که توسط روح القدس خدا، در رحم کوچک زنی روستایی نقش گرفت، جسم گرفت و پس از نه ماه و نه روز، در حالی که در خون و آب پیچیده شده بود، و نافش به ناف زنی بسته شده بود، با اولین گریه بلند پا بر زمین گذاشت، شسته شد، و در قنداقی پیچیده شد، و در آخوری گذاشته شد تا بخوابد.
شگفتی این تجسم عظیم و این جسم گرفتن خداوند به خودی خود آنقدر عظیم و عجیب بود که، مادرش از بارداری او در شگفت شد و نمیتوانست باور کند. ملاقات کنندههایی از سرزمینی دور، مجوسیان ( ایرانیان) که کاملا بیگانه با فرهنگ و شریعت و دین یهود، با هدایای شگفتانگیز نه تنها به دیدار این نوزاد آمدند بلکه آمدند تا به رو در افتند و او را پرستش نمایند.( متی 2: 11) " به خوشی به حرکت آمد."( لوقا 1: 44 ) تمام اورشلیم و تمام رهبران مذهبی و دینی و سیاسی و حکومتی از این تجسم در آشوب و شگفت و ترس شدند زیرا یک پادشاه بدنیا آمده بود.( متی 2: 4 ) و تمام این عظمت، تمام این شگفتی، و تمام این خداوندی، و تمام این قدرت و صاحب خلقت و هستی و کهکشانها، و تمام این ابهت آفرینندگی هست و نیست، نامی بر خود گرفت که من و تو امروز بتوانیم آن را در اغوش خود بگیریم و او را از آن خود بدانیم:" عمانوئیل " یعنی خدا با ما. و این خدا با ما که همان طفل پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور بود، رشد کرد، و در بین ما زیست و انسانهای دیگر او را دیدند، لمس کردند، صدایش را شنیدند، با او خوردند و نوشیدند و قدم زدند و راه رفتند و سفر کردند و خوابیدند و بیدار شدند و خندیدند و گریه کردند. و تمام آن عظمت که آنگونه جسم گرفت و برای ما بر روی زمین آمد، آری برای ما، فقط برای ما، تا ما را از اسارت مرگ ابدی و زنجیرهای دوزخین گناه برای همیشه برهاند و ما را با خود به آسمان ببرد و در میراث جاودانۀ خود شریک سازد، باید قامت مرگ میشد. پس شد:
شگفتی این تجسم عظیم و این جسم گرفتن خداوند به خودی خود آنقدر عظیم و عجیب بود که، مادرش از بارداری او در شگفت شد و نمیتوانست باور کند. ملاقات کنندههایی از سرزمینی دور، مجوسیان ( ایرانیان) که کاملا بیگانه با فرهنگ و شریعت و دین یهود، با هدایای شگفتانگیز نه تنها به دیدار این نوزاد آمدند بلکه آمدند تا به رو در افتند و او را پرستش نمایند.( متی 2: 11) " به خوشی به حرکت آمد."( لوقا 1: 44 ) تمام اورشلیم و تمام رهبران مذهبی و دینی و سیاسی و حکومتی از این تجسم در آشوب و شگفت و ترس شدند زیرا یک پادشاه بدنیا آمده بود.( متی 2: 4 ) و تمام این عظمت، تمام این شگفتی، و تمام این خداوندی، و تمام این قدرت و صاحب خلقت و هستی و کهکشانها، و تمام این ابهت آفرینندگی هست و نیست، نامی بر خود گرفت که من و تو امروز بتوانیم آن را در اغوش خود بگیریم و او را از آن خود بدانیم:" عمانوئیل " یعنی خدا با ما. و این خدا با ما که همان طفل پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور بود، رشد کرد، و در بین ما زیست و انسانهای دیگر او را دیدند، لمس کردند، صدایش را شنیدند، با او خوردند و نوشیدند و قدم زدند و راه رفتند و سفر کردند و خوابیدند و بیدار شدند و خندیدند و گریه کردند. و تمام آن عظمت که آنگونه جسم گرفت و برای ما بر روی زمین آمد، آری برای ما، فقط برای ما، تا ما را از اسارت مرگ ابدی و زنجیرهای دوزخین گناه برای همیشه برهاند و ما را با خود به آسمان ببرد و در میراث جاودانۀ خود شریک سازد، باید قامت مرگ میشد. پس شد:
" که چون در صورت خدا بود با خدا برابر بودن را غنمیت نشمرد. لیکن خود را خالی کرده صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد. و چون در شکل انسان یافت شد خویشتن را فروتن ساخت و تا به موت بلکه تا به موت صلیب مطیع گردید."( فیلیپیان 2: 6- 8 ) این خدایی که اینگونه جسم گرفت، اینگونه غلام شد، اینگونه تمام برتری و مزیت و قوت و شکوه و عظمت خود را نادیده گرفت و اینگونه برای ما خوار و توهین و مضروب شد و شلاق خورد و شکنجه شد و مرگ شد و دفن شد و سه روز در دنیا مردگان ماند، دقیقا همان نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور است. این خود اوست. این همان: " در ابتدا " است. این همان " کلمه " است. این همان است که " عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد." این دقیقا همان کسی است که :" ترقی سلطنت و سلامتی او را بر کرسی داود و بر مملکت وی انتها نخواهد بود تا آن را به انصاف و عدالت از الان تا ابدالاباد ثابت و استوار نماید." ( اشعیاء 9: 6- 7 ) این نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور دقیقا همان کسی است که بعدها که به قامت مردی برازنده در آمد فرمود:" روح خدا بر من است زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم و از سال فرخندۀ خداوند موعظه کنم."( اشعیاء 11: 1- 5 و لوقا 4: 17- 19 ) این نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور دقیقا همان کسی است که در بارۀ او گفته شد:" نزاع و فغان نخواهد کرد و کسی آواز او را در کوچه ها نخواهد شنید. نی خرد شده را نخواهد شکست و فتیلۀ نیمسوخته را خاموش نخواهد کرد تا آنکه انصاف را به نصرت برآورد و به نام او امتها امید خواهند داشت."( اشعیاء 61: 1- 2 و متی 12: 19- 21 ) این نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور همان کسی است که در بارۀ او گفته شد:" و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رویت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود. بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین براستی حکم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده شریران را به نفخۀ لبهای خود خواهد کشت. و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت."( اشعیاء 11: 1- 5 )
آری ای ایماندار مسیح و شادی کننده در تجسم خداوند
ما باید بتوانیم مکاشفه، آن خدایی که از آغاز تمام آغازها وجود داشت و آغاز او را زمانی نیست، و همین خدا را که سپس جسم گرفت و در بین ما قدم گذاشت و نهایتا تنها به دلیل فیض و راستی و محبت خویش برای گناهان من و گناهان تو و گناهان تمام دنیا بر صلیب جانش را هدیه کرد در قلبمان دریافت کنیم ، باید بتوانیم این خداوند خدا، و این خداوند متجسم شده را با هم در آن نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور یک ببینیم. و چون این عظمت را در این یگانگی دیدیم، و هضم کردیم، تمام قلب و جان و دل ما پر از شادی و شور تجسم او میگردد. و در او چنان شادمان میگردیم و چنان پرستنده و ستایش کننده و شکرگزار و قدردان و فروتن میگردیم که به همراه شبانان و فوج فرشتگان خدا را تمجید خواهیم کرد و خواهیم رفت و خبر این تولد عظیم را و این شگفتی عظیم را و این یگانگی واحد خداوندی متجسم را در هر جا و هر مکان و هر زمان به شادی موعظه کرده و بشارت میدهیم. به قلب آنانی که در تاریکی نشسته و در انتظار نوری هستند. به قلب آنانی که در سایۀ موت نشستهاند...برو و این تجسم عظیم را در خودت به همه جا ببر و به همه کس بگو! آمین
ما باید بتوانیم مکاشفه، آن خدایی که از آغاز تمام آغازها وجود داشت و آغاز او را زمانی نیست، و همین خدا را که سپس جسم گرفت و در بین ما قدم گذاشت و نهایتا تنها به دلیل فیض و راستی و محبت خویش برای گناهان من و گناهان تو و گناهان تمام دنیا بر صلیب جانش را هدیه کرد در قلبمان دریافت کنیم ، باید بتوانیم این خداوند خدا، و این خداوند متجسم شده را با هم در آن نوزاد پیچیده شده در قنداق و خوابیده در آخور یک ببینیم. و چون این عظمت را در این یگانگی دیدیم، و هضم کردیم، تمام قلب و جان و دل ما پر از شادی و شور تجسم او میگردد. و در او چنان شادمان میگردیم و چنان پرستنده و ستایش کننده و شکرگزار و قدردان و فروتن میگردیم که به همراه شبانان و فوج فرشتگان خدا را تمجید خواهیم کرد و خواهیم رفت و خبر این تولد عظیم را و این شگفتی عظیم را و این یگانگی واحد خداوندی متجسم را در هر جا و هر مکان و هر زمان به شادی موعظه کرده و بشارت میدهیم. به قلب آنانی که در تاریکی نشسته و در انتظار نوری هستند. به قلب آنانی که در سایۀ موت نشستهاند...برو و این تجسم عظیم را در خودت به همه جا ببر و به همه کس بگو! آمین